وسط پخش خبر چند نفر زنگ زدندلاف از غیرت و مردانگی و ننگ زدندسفرهی ما که پر از خون جگر شد به درککافر و مرتد مان خواند و به ما اَنگ زدندشعر خواندم که در این معرکهها گم نشویصد رقم وصله ی ناجور به فرهنگ زدندوا نشد غنچه ی لبخند تو از بس که خبر...حرف از خانهبراندازی یک جنگ زدندپرسش تلخ تو را نیست جوابی که چرا...این جماعت به چه جرم آینه را سنگ زدند؟!علی بیانی۱۲؍۶؍۱۴۰۱ |+| نوشته شده در شنبه دوازدهم شهریور ۱۴۰۱ساعت ۴:۴۲ ب.ظ  توسط علی بیانی | بخوانید, ...ادامه مطلب